پایه های نهم (تیزهوشان)، دهم، یازدهم و دوازدهم جهت دریافت خدمات مشاوره تحصیلی ( نه صرفا برنامه) 2 هفته ای رایگان مشخصات خود را به شماره ی 09025646234 پیامک کنید.

طرح های مشاوره ا ی آنلاین

تست ادبیات دهم درس 12 ترکیبی

به این نوشته امتیاز دهید

تست ادبیات دهم درس 12 ترکیبی برای دانش آموزان رشته ریاضی، تجربی و انسانی است. این تست ها به شما کمک میکند تا شما خود را به چالش بکشید و بفهمید چقدر روی درس تسلط دارید همچنین شما میتوانید با دنبال کرد پیج اینستاگرام تیم مشاوره تحصیلی اکو و کانال تلگرام تیم مشاوره اکو سوالات و جزوات بیشتری را در اختیار خود داشته باشید. تیم مشاوره تحصیلی آکو در پیج اینستاگرام و کانال تلگرام خود علاوه بر تست ها و جزوات ویدیو ها و پادکست های انگیزشی را در اختیار شما عزیزان قرار داده است.

دانلود ادبیات دهم درس 12 ترکیبی

تست ادبیات دهم درس 12 ترکیبی دارای 50 تست می باشد با پاسخنامه تشریحی و کلیدی، شما میتوانید بعد از حل تست ها جواب خود را با پاسخنامه کلیدی چک کنید و اگر در سوالی ایرادی داشتید از پاسخنامه تشریحی استفاده کنید. تیم مشاوره تحصیلی اکو این تست ها را در اختیار شما قرار داده است تا شما بتوانید با حل این تست ها تمام دروس خود را قوی کنید و گام های مثبتی به سوی کنکور بردارید. این تست ها کمک شایانی به شما میکنند تا بتوانید نمرات امتحان نهایی خود را بالا بدهید برای اطلاعات بیشتر روی لینک کلیک کنید.

دهم 4

برای دریافت لینک تست ادبیات دهم درس 12 ترکیبی به پایین صفحه مراجعه کنید.

ادبیات دهم درس 12 ترکیبی

در این بخش معنی کلمات مربوط به تست ادبیات دهم درس 12 ترکیبی را بازگو میکنیم همچنین علاوه بر آن از بودجه بندی ادبیات در کنکور صحبت میکنیم. این درس در مورد رستم و اشکبوس میباشد. معنی درس رستم و اشکبوس را به ترتیب هر بیت بیان میکنیم

image 35
  1. صدای فریاد سوران و شیهه است ها از دشت بلند شد انقدر که از ستاره بهرام و کیوان هم بالاتر رفت
  2. شمشیر و دست های جنگجویان از خون سرخ شده بود. زمین به سبب تاخت و تاز است ها به لرزه در آمده بود.
  3. خورشید از شدت ترس رنگش پریده بود. خاک زمین و کوهستان از ترس هجوم جنگ آوران، دچار اضطراب و دلهه شده بود.
  4. کاموس پهلوان به لشکرش چنین گفت که اگر لازم باشد، برای این جنگ از آسمان هم می گذریم.
  5. شما شمشیر و گرز و طناب بیاورید و ایرانیان را تنگنا قرار دهید و به بند و زنجیر بکشید.
  6. دلاوری که نامش اشکبوس بود، مانند طبل بزرگ جنگی نعره برآورد و خروشید.
  7. اشکبوس آمد تا از لشکر ایران حریفی پیدا کند و او را شکست دهد و بکشد.
  8. رهام، آمده و مسلح به میدان جنگ رفت و از نبرد ان دو پهلوان، گرد و خاک به آسمان بند شد.
  9. رهام با اشکبوس گلاویز شد و به مبارزه پرداخت. از هر دو لشکر صدای شیپور و طبل جنگی بلند شد.
  10. اشکبوس گرز سنگین خود را برداشت. زمین مثل آهن سخت و آسمان از شدت گرد و غبار مثل چوب درخت آبنوس، سیاه رنگ شد.
  11. رهام برای مقابله با اشکبوس، گرز سنگین خود را بلند کرد و با او به نبرد پرداخت. بعد از مدتی دست مبارزان، از نبرد با گرزهای سنگین خسته شد.
  12. وقتی رهام در نبرد با اشکبوس درمانده و عاجز شد، فرار کرد و به سوی کوه رفت.
  13. فرمانده سپاه ایران یعنی توس، از فرار رهام خشمگین شد. خود را به حرت در اورد تا به نبرد اشکبوس برود.
  14. رستم در این لحظه با ناراحتی و عصبانیت به توس گفت: رهام اهل خوش گذرانی است و اهل جنگ نیست.
  15. تو مرکز سپاه را حفظ کن و منظم نگهدار، من اکنون پیاده با اشکبوس می جنگم.
  16. رستم کمان برای تیراندازی را به بازو افکند و به کمربندش هم چند تیر زد.
  17. رستم فریاد زد که ای مرد جنگجو، حریف و آمد. از میدان جنگ نگریز.
  18. اشکبوس کشانی خندید و تعجب کرد، افسار اسب را کشید، ایستاد و رستم را صدا زد.
  19. اشکبوس به رستم گفت که تو چه نام داری؟ پس از کشته شدنت چه کسی برایت سوگواری خواهد کرد؟
  20. رستم پاسخ داد که چرا نام مرا می پرسی؟ در حالی که به زودی کشته می شوی و به آرزویت که کشتن من است نمیرسی.
  21. مادرم نام مرا مرگ تو نهاده است و روزگار، مرا ابزاری برای مرگ تو ساخته است.
  22. اشکبوس به رستم گفت: بدون اسب به میدان جنگ امده ای. خیلی زود خودت را به کشتن می دهی
  23. رستم به اشکبوس چنین پاسخ داد: که ای جنگجوی بیهوده گو
  24. آیا تاکنون ندیده ای که کسی پیاده بجنگد و پهلوانان نیرومند را شکست دهد؟
  25. ای سوارکار جنگجو، هم اکنون من با پای پیاده، روش جنگیدن را به تو می آموزم
  26. توس مرا پیاده فرستاده است تا از تو اسبت را بگیرم.
  27. اسکبوس به رستم گفت: من سلاحی غیر از مسخره کردن و شوخی با تو نمیبینم.
  28. رستم به اشکبوس گفت: کافی است که تیر و کمانم را نگاه ککنی تا از ترس بمیری.
  29. رستم وقتی دید اشکبوس به اسب اصیل خود می نازد، کمان را آماده کرد و زه به ان کشید
  30. رستم تیری به پهلوی اسب زد، به گونه ای که اسب اشکبوس سرنگون شد و به زمین افتاد.
  31. رستم خندید و با تحقیر و تمسخر فریاز زد: ا اشکبوس حالا پیش اسب غزیزت بنشین.
  32. سزاوار و شانسته است که برای لحظاتی سر اسب را در اغوش بگیزی و کمی استراحت کنی
  33. اشکبوس زود کمانش را آماده کرد، در حالی که تنش میلرزید و رنگگ چهره اش مانند سندروس از ترس زرد شده بود.
  34. سپس به سوی رستم تیر های زیادی روانه کرد. رستم به او گفت: بیهوده تن بازوها و روح بی عقل خود را خسته می کنی.
  35. رستم به تیردان که در کمربندش بود دست برد و یک تیر محکم از جنس چوب خدنگ انتخاب کرد

تیم مشاوره تحصیلی اکو

تیم مشاوره تحصلی اکو با مدیریت مهندس حاج کرم اینجا کنار شماست تا به شما کمک کند در این درس و دورس دیگر تسلط کافی را پیدا کنید و به تمام اهداف خود برسید.

image 21
مشخصات
اطلاعات
نام درس:
ادبیات درس 12
پایه :
دهم
رشته:
ریاضی، تجربی، انسانی
نوع سوالات:
تستی
تعداد سوالات :
50
مرجع سوالات:
تیم مشاوره تحصیلی اکو
طراح:
تالیفی و سراسری
لینک های دانلود
تلگرام
فیسبوک
واتساپ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

توسط سهیل حاج کرم
همه (160)
دکمه بازگشت به بالا