تست ادبیات دوازدهم درس 2 برای دانش آموزان رشته ریاضی و تجربی و انسانی است. این تست ها به شما کمک میکند تا ادبیات دوازدهم درس 2 خود را قوی کنید همچنین این تست ها کمک میکند تا شما بتوانید خود را به چالش بکشید و تسلط خوود را نسبت به درس پیدا کنید. برای دریافت تستت های بیشتر شما میتوانید پیج اینستاگرام تیم اکو و کانال تلگرام تیم مشاوره تحصیلی اکو را دنبال کنید.
دانلود تست ادبیات دوازدهم درس 2
تست ادبیات دوازدهم درس 2 دارای 161 سوال تستی میباشد همچنین این تست ها پاسخنامه تشریحی و کلیدی نیز دارند و شما میتوانید بعد از حل کردن تست ادبیات دوازدهم درس 2 جواب خود را با پاسخنامه کلیدی چک کنید و اگر در سوالی ایراد دارید میتوانید با خوانش پاسخنامه تشریحی و توضیحات آن ایرادات خود را برطرف کنید. تست ادبیات دوازدهم درس 2 از نکات مفهومی، املایی، تناسب و… سوال دارد.
برای دریافت لینک تست ادبیات دوازدهم درس 2 به جدول پایین صفحه مراجعه کنید.
ادبیات دوازدهم درس 2
در این بخش معنی درس مست هوشیاری را در اختیار شما قرار میدهیم.
- محتسب مستی به ره دید و گریبانش گرفت مست گفت: «ای دوست، این پیراهن است افسار نیست»
- محتسب، مأمور اجرای حکام دین، در راه مستی را دید و یقهٔ پیراهنش را گرفت. مست گفت: ای دوست، این پیراهن است که آن را گرفته‌ای، افسار نیست.
- گفت: «مستی، زان سبب افتادن و خیزان می‌روی» گفت: «جُرم راه رفتن نیست، ره، هموار نیست»
- محتسب گفت: تومست هستی به همین دلیل تلوتلوخوران راه می‌روی. [مست] گفت: جرم راه رفتن من نیست، راه ناهمواری دارد.
- گفت: «می‌باید تو را تا خانهٔ قاضی بَرَم» گفت: «رو، صبح آی، قاضی نیمه شب بیدار نیست»
- محتسب گفت: باید تو را به خانهٔ قاضی ببرم (تا در مورد تو حکم صادر کند.) [مست] پاسخ داد که: برو و صبح بیا؛ چرا که قاضی نیمه‌شب بیدار نیست.
- گفت: «نزدیک است والی را سرای، آن جا شویم» گفت: «والی از کجا در خانهٔ خَمّار نیست؟»
- محتسب گفت: خانهٔ حاکم نزدیک است به آنجا برویم. مست جواب داد: از کجا معلوم که خود والی الان در میخانه نباشد؟
- گفت: «تا داروغه را گوییم، در مسجد بخواب» گفت: «مسجد خوابگاه مردم بدکار نیست»
- محتسب گفت: تا نگهبان را با خبر کنم برو و در مسجد بخواب. [مست] گفت: مسجد جای افراد بدکار نیست.
- گفت: «دیناری بده پنهان و خود را وارهان» گفت: «کار شرع، کارِ دِرهم و دینار نیست»
- محتسب گفت: پنهانی به من رشوه بده و خود را خلاص کن. گفت: رشوه در دین جایگاهی ندارد.
- گفت: «از بهر غَرامت، جامه‌ات بیرون کُنم» گفت: «پوسیده است، جز نقشی ز پود و تار نیست»
- محتسب گفت: برای خسارت، لباست را از تنت بیرون می‌آورم. جواب داد: لباس من پوسیده و نخ‌نما است.
- گفت: «آگه نیستی کز سر درافتادت کلاه» گفت: «در سر عقل باید، بی‌کلاهی عار نیست!»
- محتسب گفت: خبر نداری که کلاه از سرت افتاده است و یا خبر نداری که تعادل خودت را از دست داده‌ای. مست جواب داد: در سر عقل باید باشد؛ کلاه نداشتن عیب و عار نیست.
- گفت: «می بسیار خوردی، زان چنین بی‌خود شدی» گفت: «ای بیهوده گو، حرفِ کم و بسیار نیست!»
- محتسب گفت: شراب زیاد نوشیده‌ای. به همین دلیل مست شده‌ای. گفت: ای فرد بیهوده‌گوی، بحث کم و زیاد نوشیدن نیست. نفس عمل مهم است وگرنه حرام، حرام است.
- گفت: «باید حد زند هشیارْ مردم، مست را» گفت: «هشیاری بیار، اینجا کسی هشیار نیست!»
- محتسب گفت: باید مردم هوشیار، افراد مست را مجازات کنند. [مست] پاسخ داد: یک هشیار نشان بده در این جامعه، کسی هشیار نیست.
آموزشگاه پرسا
تیم مشاوره تحصیلی اکو با مدیریت مهندس حاج کرم به شما کمک میکنند تا شما بتوانید در یکی از سرنوشت ساز ترین سال های زندگیتان که سال کنکور است را به خوبی سپری کنید. هدف تیم مشاوره تحصیلی اکو این است که شما در دانشگاه های برتر ایران قبول شوید و بتوانید تحصیل کنید.
